پیدایش هر چیزی، یک زمینه و بستری دارد. بشر وقتی گرفتار سه مضیقه و تنگنا بشود، ناچاراً از ظاهر به باطن می رود. این سه مضیقه عبارت اند از تنگناهای مالی، تنگناهای اجتماعی و تنگناهای شغلی. در این حالت طبیعتا زمینه برای ورود عرفان ها و معنویت های دروغین مثل دعانویسی و جادوگری باز می شود. البته در عین حال هر وقت چیزی مشتاق زیادی پیدا کند و عرضه کم باشد، تقلب در آن زیاد می شود. در مورد عرفان هم وضع به همین صورت است. اصل عرفان عبارت است از توجه به خدا و امامان معصوم و اجرای فرامین الهی. یک سلسله از آداب و دعاها داریم که مشخص است و طبیعی است که باید اجرا شود.اما متاسفانه گرفتاری مردم باعث می شود یک عده سوء استفاده کنند و به مردم حرف های دروغین بگویند. من خودم جوان که بودم وارد عرفان شدم. تارک خیلی از کارها شده بودم و دائم به مسجد کوفه می رفتم. مادرم مرا پیش آیت الله شیرازی برد که مجتهد مسلم آن روز بود. ایشان به من گفتند که یا باید بپذیری که جدت حضرت علی(ع) عارف نبوده و دیگران عارف بوده اند. یا باید بپذیری علی(ع) عارف بوده و دیگران عارف نبوده اند. اگر علی(ع) عارف بوده، علی(ع) زراعت و کشاورزی می کرده، علی(ع) خودش آذوقه در خانه ها می برده، علی(ع) خودش بچه یتیم بزرگ می کرده، به بیوه زن ها رسیدگی می کرد و ... اینکه زنت را رها کنی و فقط نماز بخوانی و روزه بگیری و ذکر بگویی، شیوه علی(ع) نیست. دیدم راست می گوید و صد و هشتاد درجه راهم را تغییر دادم. عرفان ائمه اطهار عرفان همان است که امامان معصوم می گویند. امام زین العابدین(ع) وقتی از دنیا رفتند، امام باقر(ع) فرمود پدرم سه شغل داشته است و ما هر کدام یک شغلش را انتخاب کردیم. در حالی که امام زین العابدین(ع) بالاترین عارف بوده است. هر کسی که وابسته به ائمه است به عرفان حقیقی راه دارد، اما کسی که از ائمه جدا شده است و می خواهد در انزوا به عرفان برسد، کلاهبرداری می کند و این عرفان حقه بازی است. بنابراین من توصیه می کنم هر کسی که در انزوا دنبال عرفان است، کار بیهوده ای می کند. باید ببینیم امامان چگونه زندگی می کردند. پیغمبر(ص) در مسجد مدینه و حضرت علی(ع) در مسجد کوفه به مردم عرفان یاد می دادند و اینگونه نبوده است که به کنجی بروند و عزلت گزینند. هر کس مردم را به خدا دعوت می کند عارف است و هر کسی که مردم را به خودش دعوت می کند، قطعا حقه باز است. اینکه، من بوی امام زمان(عج) می دهم یا امام زمان(عج) به من عنایت دارد، همه اینها حقه بازی است. عرفانی که دعوت الی الله کند عرفان حقیقی است و عرفانی که دعوت الی النفس کند عرفان دروغین است. البته خلأهایی در زمینه آموزش دین در کشور وجود دارد، کلاً جوان یک احساس جوانی دارد که مرکب است از خواسته های بسیار بلندمرتبه و این جزو سرشت جوان است. اگر این گرسنگی روح جوان درست اشباع نشود، مشکل ساز می شود. لذا معارف دینی باید به نحو خیلی ساده و پخته توسط کسانی که مدارج علمی بالایی دارند به جوانان گفته شود و جوانان را از طریق علم روز و ابزارهای مدرن به این دعوت کنند. جوانان هم باید یک مقداری به مسائل مادی و زندگی بپردازند. امیرالمومنین(ع) وقتی وارد کوفه شد، اولین کاری که کرد نخل کاری و درخت کاری بود و کشاورزی را شروع کرد. خودش هم کار می کرد و مردم را شاغل کرد و بعد به آنها معارف دینی یاد داد. ما باید به جوانان اشتغال بدهیم و بعد به آنها معارف دینی را بیاموزیم. همچنین باید به ازدواج جوانان رسیدگی کنیم و مشکلات اقتصادی شان را حل کنیم. سپس با مطالب کوتاهی که امامان گفته اند جوانان را به اخلاق دعوت کنیم. اصل عرفان، اخلاق درست است. اینکه مدارا کنیم، مهربان باشیم، چیز فهم باشیم، خدوم باشیم کار برایمان عار نباشد .بنابراین و با این اوصاف عرفان عبارت است از توجه به خدا و امامان معصوم و اجرای فرامین الهی و هر کسی که عرفان را در انزوا و گوشه گیری معرفی می کند، کلاهبردار است.
ظ†ظˆظٹط³ظ†ط¯ظ‡: رهروان شهدا |
شنبه 87 تیر 29 ساعت 12:23 صبح
|
|
ظ†ط¸ط±ط§طھ ط¯ظٹع¯ط±ط§ظ† ظ†ط¸ط±
|