اخلاص؛ روح عمل اخلاص و مراتب آن حقیقت اخلاص تصفیه نمودن عمل است از شائبه غیر خدا... در جمیع اعمال صوریه، ولبیه و ظاهریه و باطنیه و کمال آن ترک غیر است مطلقا و پا نهادن بر انیت و انانیت.(1) اولین مرتبه اخلاص تصفیه عمل است و در مقابل آن اتیان عمل است ریائا که این ریا، فقهی است و از همه مراتب ریا پست تر. مرتبه دوم تصفیه است از حصول مقصودهای دنیوی، گرچه داعی آن باشد که خدای تعالی به واسطه این عمل، عنایت کند. مثل خواندن نماز شب برای توسعه روزی و این ...پیش اهل معرفت مثل سایر کسبهای مشروعه است. مرتبه سوم تصفیه است از رسیدن به جنات جسمانیه و حور و قصور و امثال آن از لذات جسمانیه و این نیز در نظر اهل الله چون سایر کسبهاست. الا آنکه عمل این کسب اجرتش بیشتر و بالاتر است. مرتبه چهارم آن است که عمل را تصفیه کند از خوف عقاب و عذابهای جسمانی موعود. مرتبه پنجم تصفیه عمل است از رسیدن به سعادت است عقلیه و لذات روحانیه دائمه ازلیه ابدیه و منسلک شدن در سلک کروبین و منخرط شدن در جرگه عقول قادسه و ملائکه مقربین و البته مراتب بالاتری نیز هست که بیان آنها اینجا مناسب نیست.(2) خلوص مطلق از اعلی مدارج اولیای اکمل است.(3) ضربه علی یوم الخندق افضل من عباده الثقلین ضربه شمشیرحضرت علی(ع) در روز جنگ خندق افضل و بالاتر از عبادت جن و انس است.(4) ...آن ضربه زدن و (دشمن) را کشتن، امری است که در همه جا واقع می شود و بسیاری از اشخاص این عمل را کرده اند و می کنند. ارزش به اینها نیست، ارزش به آن است که در قلب علی بن ابی طالب چه می گذشته است و مرتبه اخلاص او چه اندازه بوده است.(5) آن مرتبه اخلاص است که یک ضربه را با عبادت ثقلین، عبادت جن و انس مقایسه کرده است. آنچه که در نزد خدا ارزشش از همه بالاتر است ایثار از روی اخلاص است. همان که خدای تعالی در سوره هل اتی ... اهل بیت را به آن توصیف می کند که «یطعمون الطعام علی حبه...»(دهر/8) اطعام طعام چیزی نیست، آن هم یک قرص جو، آن که اهمیت دارد «علی حبه» است. (6) تلاش در معنویت افزایی عمل چیزی که حجم عمل را زیاد می کند ولو حجم مادیش کم است آن «لله» بودن و اخلاص است. یک عمل ممکن است به حسب حجم مادیش بسیار کم باشد، لیکن به حسب معنا از همه اعمال یا از اکثر اعمال حجم معنویش زیاد باشد. «لا اله الا الله» یک عبادت چند کلمه ای است. لکن عظمتش از تمام اذکار، یا اکثر اذکار، زیادتر و حجم معنویش از همه بیشتر است. افعال وقتی که «اخلاص» همراهش باشد ]حجم معنوی پیدا می کند.[ اخلاص به منزله روح عمل است. آنکه اسباب امتیاز انسان است از سایر حیوانات، آن جهت معنویت انسان است. آن جهت روح انسان است، روحی که تربیت شده باشد به تربیتهای الهی، آن ارزش انسان را زیاد می کند و حجم معنوی را بالا می برد...(7) ریا و خودنمایی در تضاد با اخلاص امام صادق(ع) می فرماید: «هر ریایی شرک است. همانا کسی که کار کند برای مردم، می باشد ثواب او بر مردم و کسی که عمل کند برای خدا، می باشد ثواب او بر خدا.»(8) «ریا» عبارت از نشان دادن و وانمود کردن چیزی از اعمال حسنه یا خصال پسندیده یا عقاید حقه است به مردم برای منزلت پیدا کردن در قلوب آنها و اشتهار پیدا کردن پیش آنها به خوبی و صحت و امانت و دیانت بدون قصد صحیح الهی.(9) هیچ موجودی آیینه جمال محبوب نیست، مگر قلب مومن... پس ای عزیز بیدار شو و پنبه غفلت را از گوش برون کن و خواب غفلت را بر چشم خود حرام نما و بدان که تو را خدای تعالی برای خود آفریده چنانچه در حدیث قدسی می فرماید: «یابن آدم خلقت الاشیاء لا جلک و خلقتک لاجلی»، ای پسر آدم، همه چیز را برای تو آفریدم و تو را برای خود آفریدم. قلب تو را منزلگاه خود قرار داده است. تو و قلب تو یکی از نوامیس الهیه هستید. حضرت حق تعالی غیور است نسبت به ناموس خود!(10) پس، در کارهای خود دقیق شو و از نفس خود در هر عملی حساب بکش و او را در برابر هر پیشامدی استنطاق کن که اقدامش در خیرات و در امور شریفه برای چیست؟ دردش چیست که می خواهد از مسائل نماز شب سوال کند یا اذکار آن را تحویل دهد؟ چرا سفر زیارتی که رفته با هر وسیله است به مردم می فهماند؟ حتی عددش را؟ چرا صدقاتی که در خفاء می دهد راضی نمی شود که کسی از او مطلع نشود، با هر راهی شده سخن از آن به میان می آورد و به مردم ارائه می دهد؟(11) پس وقتی سالک الی الله قدم بر فرق حظوظ خود می گذارد ، خود و عالم نهاد خود را یکسره خالص می کند از رویت غیر و غیریت.لذا در قلب او جز حق جایگزین نمی شود و بیت الله را از بتها به دست ولایت خالی می کند و از تصرف شیطان تهی می نماید به این ترتیب دین او و عمل او و باطن و ظاهر او برای حق خالص می شود.(12) کلام آخر: اجمالا می دانیم که اعمال ما خالص نیست اگر ما بنده مخلص خدا هستیم چرا شیطان در ما این قدر تصرف دارد. با آنکه او با خدای خود عهد کرده است که با «عبادلله المخلصین» کار نداشته باشد، دست به ساحت قدس آنها دراز می کند. اگر مخلص هستید چرا چشمه های حکمت از قلب شما به زبان شما جاری نشده، با اینکه چهل سال است که به خیال خود قربه الی الله عمل می کنید. «من اخلص لنا اربعین صباحا، حرت ینابیع الحکمه من قلبه علی لسانه»پس بدان اعمال ما برای خدا نیست و خودمان هم ملتفت نیستیم و درد بی درمانمان همین جاست. (13) بر فراز دار فریاد انا الحق میزنی مدعی حق طلب، انیت و انا چه شد صوفی صافی اگر هستی بکن این خرقه را دم زدن از خویشتن با بوق و با کرنا چه شد این عبادتها که ما کردیم خوبش کاسبی است! دعوی اخلاص با این خود پرستیها چه شد مرشد از دعوت به سوی خویشتن بردار دست لا الهت را شنیدستم ولی الا چه شد(14) ـــــــــــــــــــــ پی نوشتها: 1- ترجمه آداب الصلاه، صص160-161 2- همان، 164-166 3- سر الصلوه، ص75 4- بحارالانوار ج29، ص1 5- صحیفه امام، ج16، ص196 6- همان، ص197 7- همان، ج10، ص246 8- اصول کافی، ج2، ص293 9- چهل حدیث، ص35 10- همان، ص45-46 11- همان، ص15 12- سر الصلوه،ص76 13- چهل حدیث، ص52 14- دیوان امام، ص94
ظ†ظˆظٹط³ظ†ط¯ظ‡: رهروان شهدا |
شنبه 87 تیر 29 ساعت 12:24 صبح
|
|
ظ†ط¸ط±ط§طھ ط¯ظٹع¯ط±ط§ظ† ظ†ط¸ط±
|