حماسه سوم تیر به عنوان نقطهی عطفی در تاریخ تحولات انقلاب اسلامی ایران و در حقیقت بازگشت به اصول و ارزشهای بنیادین انقلاب و رویکردها، شعارها و نگرشهای اصیل امام خمینی بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران است، که با حماسه آفرینی مردم متعهد و ولایت مدار ایران اسلامی به حقیقت پیوست.
آنچه مشخص است دکتر احمدی نژاد با شعارراهبردی (دولت اسلامی)در حماسه مردمی سوم تیر به پیروزی رسید و در واقع طرح شعار «دولت اسلامی» در کنار وجود عناوین و مفاهیم گوناگون موجود لبیک به ندای رهبری وحرکت در راستای تحقق منویات معظم له بود که ایشان از چند سال قبل مسئله دولت اسلامی را به عنوان مرحله سوم فرآیند تحقق اهداف اسلامی ملت ایران عنوان نموده بودند. ایشان مرحله اول را ایجاد انقلاب اسلامی که یک تحول بنیادین بر اساس یک سلسله ارزشها است مطرح نموده و مرحله دوم را تاسیس نظام اسلامی به معنای اینکه هندسه عمومی جامعه، اسلامی بشود دانستند که در این مرحله منشور اصلی جمهوری اسلامی همان قانون اساسی مترقی و جامع و در واقع معیار ، ضابطه و مرکز سلسله اعصاب نظام و نماد و میثاق امت و انقلاب و ستون فقرات نظام است .
رهبر فرزانه انقلاب قدم بعدی را ایجاد دولت اسلامی عنوان نموده و فرمودند : «قدم بعدی که از اینها دشوارتر است ایجاد دولت اسلامی . دولت نه به معنای هیات وزیران بلکه به معنای مجموعه کارگزاران حکومت یعنی من و شما این مرحله مشکل تر از مراحل قبلی است تشکیل دولت اسلامی به منعنای حقیقی تشکیل منش و روش دولت مردان به گونه اسلامی است.)
ایشان در اینباره و درتوضیح،و تبیین مرحله دولت اسلامی دردیدارهیات دولت درسال84فرمودند:
- انقلاب اسلامی:
یک نکته در باب دولت اسلامى عرض کنیم. یکى از شعارهاى خوبى که آقاى رئیسجمهور، همدر دورهى انتخابات، هم بعد از آن تکرار کردند، مسألهى دولت اسلامى است.. باید قدرى بیشتر این مفهوم را بشکافیم. نظاماسلامى پس از انقلاب اسلامى تشکیل شد. شورش انقلابى و نهضت انقلابى مىتوانست انجامبگیرد، اما نظام غیراسلامى تشکیل شود. خیلى جاها اینطور شده؛. اینجا هم همین کارها داشت مىشد. درهمان روز 21 بهمن و 22 بهمن و 23 بهمن از این کارها داشت مىشد. بنده از نزدیک درجریان برخى از کارها بودم؛ داشتند حرکت مىکردند که به اصطلاحِ خودشان یک جنبشکارگرى و یک حرکت کارگرى را بر این حرکت عمومى تغلیب کنند و همان فرمولى که در روىکار آمدن نظامهاى سوسیالیستى در دنیا معمول است - یعنى انقلاب طبقهى کارگر - تحققبدهند و بعد هم یک چند نفر سر کار بیایند؛ منتها امام را محاسبه نکرده بودند...
- نظام اسلامى:
نظام اسلامى یعنى چه؟ یعنى منبع تقنین ومعیار و ملاک اجرا و ارکان تصمیمگیرى در کشور معلوم شد چیست؛ ارکان حکومت - قوهىمجریه، قوهى مقننه، رهبرى، قوهى قضاییه و دیگر ارکان - چیده شد و قانون اساسى آمدهمهى اینها را تثبیت کرد؛ لذا پایهگذارىهاى اصولى انجام گرفت. این نظام اسلامىفقط شکل نیست؛ محتوایى دارد؛ یعنى کارهایى باید در واقعیت زندگى مردم انجام بگیرد. تحقق این واقعیتها در زندگى مردم، مردان و عناصر مؤمن و معتقد به خودش را - کهداراى صفات و خصوصیات لازم هم باشند - مىطلبد؛ این مىشود دولت اسلامى
- دولتاسلامى: دولتاسلامى شامل همهى کارگزاران نظام اسلامى است؛ نه فقط قوهى مجریه؛ یعنى حکومتگرانو خدمتگزاران عمومى. اینها باید جهتگیرىها و رفتار اجتماعى و رفتار فردىِ خود ورابطهشان با مردم را با معیارهاى اسلامى تطبیق دهند تا بتوانند به آن اهداف برسند. بعد هم باید آن جهتگیرىها را در مدّ نگاه خودشان قرار دهند و بسرعت به سمت آنجهتگیری هارا د ر مدنگاه خودشان قرار دهند وبه سرعت به سمت آن جهتگیری هاحرکت کنند ؛ این مىشود دولت اسلامى.
از همان اوان کار، تلاش براى تشکیل دولت اسلامى شروع شد. بعضىها مىگویند شما بعد از 27 سال مىخواهید دولتاسلامى تشکیل دهید؟ نه، تلاش و اقدام براى تشکیل دولت اسلامى از روز اول شروع شد؛منتها افت و خیز داشته؛ پیشرفت و عقبگرد داشته؛ در جاهایى موفق بودیم، در برههیىموفق نبودیم. بعضى از ماها وسط راه پایمان لغزید؛ بعضى از ماها در اصل هدف مرددشدیم؛ بعضى از ماها نتوانستیم خود را نگه داریم؛ دلبستهى به رفتارهاى طاغوتى شدیم.
اسم ما که دولت اسلامى باشد، کافى نیست؛ والّا قبل از ما چند دولت جمهورىاسلامىِ دیگر در منطقهى ما و آفریقا و جاهاى دیگر وجود داشته و الان هم هست. قبلاز انقلاب، در جایى دولتى تشکیل شد که ما شوخى مىکردیم و مىگفتیم جمهورى اسلامىامریکایىِ فلان جا! آن دولت با نام جمهورى اسلامى هم بود. بنابراین اسم ما دولتاسلامى باشد، کافى نیست؛ باید عمل و جهتگیرى ما اسلامى باشد. اگر در اینها اختلالپیدا شد، حرکت مستمر و مداوم و پویندهیى که لازم است تا دولت اسلامى به صورت کاملشکل بگیرد، دچار نُکث مىشود و طبعاً کار عقب مىافتد. البته دولت اسلامىِ کامل بهمعناى واقعى کلمه، در زمان انسان کامل تشکیل خواهد شد؛ انشاءاللَّه. خوشا به حالکسانى که آن روز را درک مىکنند. همهى ما انسانهاى ناقصى هستیم. ما به قدر توان وتلاشِ خود مىخواهیم مجموعهى کارگزاران حکومت را - که خودمان هم جزو آنها هستیم - به نقطهیى برسانیم که با نصاب جمهورى اسلامى تطبیق کندمن ؛ گفتم انقلاب اسلامى، نظام اسلامى، دولت اسلامى وبعد کشور اسلامى. اگر دولت ما اسلامى شد، آن وقت کشورمان اسلامى خواهد شد. اگر من وشما در معاشرتمان، در رفتارمان، در طلب مالمان، در مجاهدتمان، نتوانستیم خود را بهحد نصاب برسانیم، از آن دانشجو، از آن جوان بازارى، از آن عنصر در ردههاى پاییندولتى، از آن کارگر، از آن روستایى، از آن شهرى چه توقعى مىتوانیم داشته باشیم کهاسلامى عمل کنند؟ چرا مردم را بیخود ملامت مىکنیم؟ نباید ملامت کنیم. اگر کمبودىهست، خودمان را باید ملامت کنیم؛ «لوموا انفسکم.
ایشان درادامه درباره معیار رفتار در دولت اسلامی فرمودند:
اول، ما اسلامى مىشویم؛ وقتى اسلامى شدیم، «کونوا دعاة النّاس بغیر السنتکم»؛آنوقت عملِ ما مردم را مسلمان واقعى خواهد کرد و کشور، اسلامى خواهد شد؛ هم احکام ومقررات اسلامى است، هم اجرا اسلامى است، هم دولتمردان اسلامىاند، هم مردم به تبعحال و به تبع دولتمردان از لحاظ اخلاقى اسلامى خواهند شد. البته شیطان نمىمیرد؛شیطان زنده است. همیشه عدهیى، جریانى، مجموعههایى هستند که تسلیم شیطان بشونداما شکل کلى، اسلامى خواهد شد. معناى شعار دولت اسلامى این است که ما مىخواهیماعمال فردى، رفتار با مردم، رفتار بین خودمان، و رفتار با نظامهاى بینالمللى ونظام سلطهى امروز جهانى را به معیارها و ضوابط اسلامى نزدیکتر کنیم. این شعار،بسیار باارزش است؛ انشاءاللَّه به این شعار پایبند بمانید و این تلاش را جدىتر،بىآسیبتر و واقعىتر کنید؛ چون گامى بلند خواهد بود در راه رسیدن به آن هدفها؛ وهمانطور که عرض کردم، رسیدن به آن هدفها مردان خودش را مىخواهد. یعنى کسانو عناصر و کارگزارانِ خودش را مىخواهد. به قول شاعر، آن دو صد من استخوان را داشتهباشند تا بتوانند این صد من بار را